اهمیّت و نقش تربیتی تکریم کودکان و برخی راهکارهای عملی
چکیده
از جمله شیوه هایی که در جهت تربیت فرزندان کارآیی فراوانی دارد، شخصیّت بخشی به آنها از طریق تکریم و بزرگداشت شخصیّت ایشان است. تحقیر و خردکردن شخصیّت کودک به بهانه بازداشتن وی از خطا، نه تنها مفید نیست، بلکه نتایج سوء تربیتی نیز به همراه داشته و وی را در خدعه و نیرنگ کسانی که دامی از محبّت دروغین در مقابل وی گسترانیده اند، گرفتار می کند. در این نوشتار با نگاهی به اهمیّت و جایگاه تکریم کودکان در شخصیّت بخشی به آنها از دیدگاه آیات و روایات به برخی راهکارهای عملی جهت به کارگیری این روش در تربیت روحی و روانی کودکان اشاره شده است. « بر روی ادامه مطلب کلیک کنید »
مقدمه
غریزۀ حب ذات یکی از سرمایههای فطری و ذخایر طبیعی است که در باطن هر انسان، به قضاء حکیمانه الهی قرار داده شده است و یکی از طرق ارضاء این غریزه فطری، تکریم و توجه به شخصیت انسان است.
کودک هم مثل هر انسان دیگری به خود علاقه دارد. احترام به کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با وی یکی از اساسیترین عوامل شخصیتساز در کودکان است که در کلام پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم و امام معصوم علیهم السلام نیز به آن تأکید فراوانی شده است.
فطرت آدمی چنین ساخته شده که هر کس با وی نیکی و احسان کند، دوستش میدارد و هر که با او بدی کند، با وی دشمن میشود. چه نیکی و احسانی در نظر مردم ارزندهتر از احترام و تکریم آنها است و کدام بدی و ضرری مهمتر از تحقیر و توهین به شخصیت آنان است؟
در این نوشتار، ضمن پرداختن به نقش و اهمیت تکریم کودک در تربیت وی، به برخی شیوههایی که میتوان به تکریم کودکان پرداخت، اشاره شده است.
مفهوم شناسی
«تکریم» در لغت به معنای «تعظیم و توقیر کردن و حرمت و احترام گذاشتن کسی آمده است[1]و «تربیت» نیز به معنای پرورانیدن، ترقی و برتری و تأدیب به کار رفته است است.[2] برخی از دانشمندان تربیت را تبدیل قوهها به فعلیت دانستهاند و عده دیگری نیز «تربیت» را عبارت از استخراج نیروها و استعدادهای درونی انسان میدانند.[3]
اهمیت تکریم در آیات و روایات
1) در آیات
در آیات قرآن در مورد تکریم شخصیت مطالب ارزندهای داریم، قرآن در سوره اسراء میفرماید:
« وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِ»[4]
«ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکی سوار کردیم و از چیزهای خوش و پاکیزه روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم.» و باز میفرماید:
« وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ...»
«و به بندگان من بگو که با یکدیگر به بهترین وجه سخن بگویند.»[5]
2- در روایات
در مورد احترام به کودکان احادیث زیادی در منابع و متون اسلامی است که در اینجا به چند حدیث اشاره میکنیم:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که الگوی تمام عیار جامعه مسلمین است، تکریم و احترام را نسبت به یکدیگر به تمامی افراد اعم از مسلمان و غیر مسلمان رعایت میفرمود. در سیرۀ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که وقتی دعوت به اسلام میکرد، طرف مقابل را احترام و نصیحت میفرمود.[6] ایشان فرمودند:
«لا تحقرن احداً من المسلمین، فان صغیرهم عندالله کبیر»[7]
«هیچ کس از مسلمین را تحقیر نکنید و کوچک نشمارید، زیرا مسلمانی که در نظر شما کوچک است، نزد خداوند بزرگ است.
همچنین میفرمود: «کسی که برادر مسلمان خود را با کلمات مودت آمیز خویش احترام نماید و غم او را بزداید تا زمانی که این سجیه در او باقی است، پیوسته در سایه رحمت خداوند خواهد بود.»[8]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد تکریم و احترام به فرزندان میفرمود:
«اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم.» «به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روشی پسندیده با آنها معاشرت نمایید.»[9]
امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
«اجمل معاشرتک مع الصغیر و الکبیر.» (لازم است با تمام اطفال و بزرگسالان با ادب و احترام رفتار نمائی.)[10]
امام علی(علیه السلام) فرمودند:
«اجملو فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب.» «با مخاطب خویش پسندیده و مؤدب سخن بگوئید تا او نیز به شما با احترام جواب بگوید.»[11]
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «وقتی نام فرزندان را محمد گذاشتید او را گرامی بدارید و در مجالس برایش جای باز کنید و با صورت در هم کشیده با او برخورد ننمائید.»[12]
همچنین فرمودند: فرزندان خود را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت کنید تا خدا گناهانتان را بیامرزد.[13]
تکریم و احترام به شخصیت کودک را میتوان به عنوان یک وسیله و روش تربیتی معرفی کرد به همین جهت اسلام به اولیاء و مربیان توصیه میکند که به کودک احترام نمایند.
شیوههای تکریم کودکان
1- بوسیدن
بوسه مظهر محبت است و به این وسیله غریزه محب ذات در فرد ارضاء میشود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «فرزندان خود را زیاد ببوسید زیرا با هر بوسه برای شما مقام و مرتبتی در بهشت فراهم میشود که فاصله میان هر مقام، پانصد سال است.»[14]
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «بوسه زدن بر چهره کودک از مهر و محبت سرچمشه گرفته و موجب عنایت پروردگار است.»
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «فرزندان خود را ببوسید زیرا در پاداش هر بوسه یک درجه در بهشت به شما عنایت میشود.»
همچنین شخصی به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه داشت: تاکنون بچه خود را نبوسیدهام. وقتی که رفت حضرت فرمود: «این شخص با این سخت دلی از اهل آتش است. کسی که محبت و عاطفه نسبت به فرزند خود ندارد، اهل بهشت نخواهد بود.[15]
بوسیدن موضوعی کوچک است. اما همین بوسه رمز محبت است. بوسه حکایت از عواطف محبت آمیز درونی میکند. بوسه عواطف را تحریک میکند.
2- سلام کردن
یکی از طرق احترام به شخصیت افراد، سلام کردن است. در تعالیم اسلامی سلام کردن یکی از سنتهایی است که روی آن تأکید بسیار شده است.
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که: «سلام، نامی از نامهای خداست. آن را در زمین به امانت نهاده است. پس سلام را در میان خود فاش کنید.»
یکی از صفات پسندیده پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که به تمام مردم اعم از خردسالان و بزرگسالان سلام میکرد.[16]
سلام کردن به کودکان اثرات معنوی زیادی دارد و در مورد کودکان برای آن حداقل دو اثر روانی میتوان برشمرد؛ از یک طرف برای کودک وسیله احیاء شخصیت و ایجاد استقلال است و از طرف دیگر برای سلام کننده باعث تقویت خوی پسندیده تواضع و فروتنی است. وقتی بزرگسالان به کودک سلام میکنند، کودک احساس لیاقت و شایستگی میکند و به این مطلب معتقد میشود که اجتماع برای او ارزش و بهاء قائل است. به همین جهت است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمود: «پنج چیز را تا هنگام مرگ ترک نخواهم کرد... پنجمین عمل سلام کردن به کودکان است. تا اینکه سنتی باشد و بعد از من باقی بماند.»[17]
3- انتخاب نام زیبا و با معنی
همان طور که انسان از عکس زیبای خود احساس مسرت میکند، از نام و نامخانوادگی با مسمی نیز احساس سربلندی میکند. تعالیم اسلامی انتخاب نام نیکو برای فرزند را از حقوق اولیه کودک میداند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«وظیفه پدر این است که او را نام نیکو بگذارد و او را به نیکی تربیت کند و به کاری شایسته بگمارد.»[18]
موضوع نامگذاری در نظام تربیتی اسلام دارای اهمیتی فوق العاده است، امتیازی که بین اسلام و رسوم جاهلی در نامگذاری وجود دارد این است که در اسلام به نامگذاری با نامهای زیبا سفارش شده و از نامهای پست و زشت نهی شده است. اگر پدر نام زشت یا زنندهای برای فرزند خود انتخاب کند، قطعا به شخصیّت و حیثیّت او لطمه وارد ساخته است. نام خوب به منزله حیثیت و اعتبار فرزند است. نام سبک، زننده و مضحک که او را در معرض استهزاء و تحقیر دیگران قرار میدهد، در وی عقدهی روانی ایجاد میکند.
نام، نشانه شخصیت و هستی جداگانه هر فردی است. لذا باید از نهادن نامهای ناشایست و بدون مفهوم اجتناب کرد. زیرا این نامها باعث سرافکندگی و پدید آمدن عقده حقارت کودک میشود. در روایات میخوانیم که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نامهای زشت و ناپسند را تغییر میدادند و به جای آنها نامهای نیکو میگذاشتند. ایشان نام زنی را که عاصیه بود به جمیله(زیبا) تغییر داد و بر مردی که به او بغیض (کینه توز) میگفتند، نام حبیب گذارد.
نام نیکو و زیبا که با معنی باشد سبب میشود که کودک مورد احترام و تکریم قرار گیرد. بنابراین این به پدر و مادر کودک توصیه میشود که به هنگام انتخاب نام باید به معنای آن نیز توجه داشت.[19]
4- نام بردن کودک با احترام
از جمله اموری که در شخصیّت بخشی و تکریم کودکان نقش به سزایی دارد، استفاده از القاب و عبارات تکریمآمیز هنگام خطاب کردن به کودکان است. زمانی که والدین قصد صدا زدن فرزند خود را دارند، لازم است، فرزند خود را همواره با احترام صدا بزنند و نام او را کوچک و سبک ادا نکند و لذا مناسب است تا کودک را با تعبیر شما و یا با نام او را با اضافه کردن «آقا» خطاب کنند.[20]
5- همبازی شدن
یکی از روشهای تکریم شخصیت کودکان، شرکت در بازی آنهاست. طفل از بازی تعلیم میگیرد و با بازی تربیت میشود و رشد و نمو میکند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر کودکانی عبور کرد که مشغول بازی بودند. بعضی از اصحاب خواستند آنها را از بازی کردن نهی کنند. پیامبر فرمود: بگذارید بازی کنند خاک، پرورشگاه کودکان است.[21]
جای دیگر فرمود: «عَرامة الصبی فی صغره، زیادة فی عقله فی کبره» (شیطنت و لجاجت و ستیزهجوئی کودک در دوران خردسالی او، نمایانگر فزونی عقل و اندیشه او در بزرگسالی است.)[22]
یکی از مسائل اساسی در تربیت کودک این است که پدر و مادر یا مربی بتواند خود را تا سر حدّ طفولیت پایین آورده هم سطح کودک کند.
چون که با کودک سر و کارت فتاد هم زبان کودکی باید گشاد
در تعالیم اسلامی نیز توصیههای زیادی در این زمینه وجود دارد. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«هر که کودکی دارد باید در راه تربیت او خود را تا سر حد کودک برساند. (خود را با عوالم او هماهنگ ساخته رفتاری که در خور درک اوست پیش گیرد.)»[23]
در روایات دیگر نیز به داشتن رفتار مناسب با کودک و از جمله همبازی شدن با او توصیه شده است. همبازی شدن با کودک علاوه بر این که او را غرق لذت و شادی میکند و صمیمیت را افزایش میدهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی را در کودک تقویت میکند. علاوه بر آن، در ضمن بازی، بسیاری از اصول اخلاقی را میتوان به طور مستقیم و غیرمستقیم به کودک آموزش داد.[24]
مطالعه در زندگانی عملی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهما السلام) نشان میدهد که آنها توجه خاصی به همبازی شدن با کودک داشتند و آن را وسیله مناسبی برای پرورش آنها میدانستند.
6- گفتار نیکو
از دیگر موارد احترام و تکریم کودکان آن است که گفتار نیکو با آنها داشته باشیم. گفتاری که شایسته و حاکی از مهر و محبت و یادآور خیر و فضیلت باشد.
گفتار نیک علاوه بر تشدید روابط مهرآمیز، شخصیت کودکان را به خوب بودن، رشد و کمال یافتن تشویق و تحریک میکند و عظمت خاصی به روح آنان میدهد که آثار نیکوی آن از یاد نخواهد رفت.[25]
نیکوسخن گفتن از مسائلی است که قرآن آن را توصیه نموده است و میفرماید: «قولوا للناس حسناً... .»[26] (با مردم با زبان نیکو سخن گویید) و نیز میفرماید: «وقل لعبادی یقولوا التی هی احسن....»[27] «ای پیامبر به بندگانم بگو در مقام گفتگو با مردم از هر طبقهای که باشند، به نیکی سخن گوئید.»
علاوه بر مطالب فوق، در تعلیم و تربیت مسائلی وجود دارد که اگرچه ممکن است کوچک به نظر آید، امّا تأثیرات زیادی را بر روان و شخصیّت طرف مقابل میگذارد. در مورد کودکان این مسئله به نحو پررنگ تری خود را نمایان می سازد. در ادامه به برخی از این موارد که در کلمات یکی از علماء به آن اشاره شده، می پردازیم.
«وقتی با کودک ملاقات میکنیم، خوب است که مانند بزرگها با او دست بدهیم و احوال پرسی کنیم.
باید در مجالس برای کودک نیز جای باز کرد و به او احترام گذاشت. کودک سر سفره غذا نیز باید جا داشته باشد و هم وسیله اختصاصی پذیرایی. لازم است کودکان در منزل مانند بزرگترها وسایل مخصوص داشته باشند مانند: مسواک و خمیر دندان، حوله، کمد لباس، ظروف غذاخوری، رختخواب. در مسافرتها کودکان نیز باید صندلی داشته باشند.
خوب است در حضور دیگران از صفات و کارهای خوب کودکان قدردانی و تشکر شود. اما نباید از مقدار واقع تجاوز کند. لازم است اگر والدین بدون کودک به سفر میروند برایش نامه بنویسند و یا با تلفن تماس بگیرند. باید به سخنان کودک کاملاً گوش داد و در خور فهمش به او پاسخ داد. در موقع صحبت کردن به کودکان نیز باید توجه نمود. در کارها و تصمیمگیریها خوب است تا حد امکان با کودکان مشورت کرد.»[28]
آسیب شناسی روش تکریم
1) افراط در تکریم
پدر و مادر باید مواظب باشند، در مسئله تکریم کودکان افراط نکنند بلکه به اندازه ظرفیت کودک به او احترام گذارند. افراط در تکریم باعث می شود کودک خودش را گم کند و لوس و ننر بار آید و از خود راضی شده و بیجا از دیگران توقع داشته باشد که به وی احترام گذارند.[29]
وقتی پدر و مادر به خاطر تکریم زیاد به کودک هیچ نمیگویند، این بچه به پدر و مادر زور میگوید و فردا هم که بزرگ میشود میخواهد به جامعه زور بگوید. اگر لوس و از خود راضی شد افراد خانواده را میزند اگر پدر و مادر هیچ نگویند فکر میکند کار خوبی کرده و وقتی بزرگ میشود مردم را میزند و چنین کودکی دیگر استقلال ندارد.[30]
همواره دیدهایم خیلی از آدمهای از خود راضی در نهایت تبدیل به انسانهای خطرناک و جنایتکاری میشوند. کودکانی نیز که بیش از اندازه مورد تکریم قرار میگیرند لوس میشوند و این صفت زشت، عواقب و نتایج بسیار خطرناکی را به همراه دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1- وقتی کودک احساس کرد که پدر و مادر بیش از حد او را تکریم میکنند و مطابق میلش رفتار میکنند، به تدریج دایرهی خواستههایش وسیعتر میشود و وقتی وارد جامعه شد، از مردم هم توقع دارد مانند پدر و مادر با او رفتار کنند. غالباً این افراد در تأسیس زندگی زناشویی نیز موفقیت چندانی ندارند و از همسرش توقع دارند بیشتر از پدر و مادر در برابرش مطیع باشند و اگر زن حاضر نباشد، همین مسأله منشأ اختلافات داخلی و نزاع بین همسران میشود.[31]
2- بچه لوس غالباً از نظر روحی ضعیف و ناتوان است و به نفس خویشتن اعتماد ندارد. بدین جهت در برابر حوادث دشوار و سهمگین زندگی عقبنشینی میکند. جرأت ندارد به کارهای مهم دست بزند. در حل مسایل زندگی به جای این که به خدا و نفس خویش اعتماد داشته باشد به کمک دیگران چشم طمع میدوزد.
3- افراد لوس غالبا خودپسند و از خود راضی خواهند بود. از بس که مورد تکریم قرار گرفتهاند برای خودشان شخصیتی بالاتر از آنچه هستند، تصور میکنند.[32]
2) تفریط در تکریم
کودکان دارای روحی لطیف و حساسند و هر گونه سخن و عمل پدر و مادر و مربیان چه خوب و چه بد در جانشان اثر میگذارد و در ساختار شخصیّت آنها نقش دارد.
یکی از آفتهای مضر و خطرناکی که باعث افسردگی و دلمردگی آنان میشود، تفریط در تکریم آنان است. اگر پدر و مادر فرزندان خویش را بیش از حدّ سرزنش و توبیخ و تحقیر کنند، این بچه دچار احساسات حقارت و ذلت و رنجهای روانی خواهد شد و خود را موجودی پست و بیارزش و بی عرضه خواهد پنداشت و کرامت و عزت نفس خود را از دست خواهد داد و این احساس سرآغاز سقوط و انحطاط آنهاست.
کسانی که چنین روحیهای دارند، از نظر روانی، آماده هر نوع پستی و رذالت بوده و دچار سرکشی و عصیان و لجاجت خواهند شد و در نتیجه در مقابل هر تحقیری عمل زشتی از وی سرزده و در برابر انجام هر عمل زشتی، تحقیری متوجّۀ او میشود ... و این سیر همچنان ادامه خواهد یافت تا جایی که جان انسان به کلی تباه شود.[33]
اگر ما با فرزندان خود رفتار تحقیرآمیز و آمیخته به طعن و ملامت داشته باشیم یا پیوسته آنان را سرزنش کنیم و در حضور دیگران به آنها بها ندهیم، این روش ما سبب میشود که آنها به تدریج خود را به عنوان موجودی بیارزش و بیمقدار بپذیرند و هیچگونه حرمتی برای خود قایل نشوند و چه بسا با بیاحترامی و پرخاش با پدر و مادر خود رفتار کنند و آهسته آهسته شخصیت پدر و مادر در نظر فرزندان از میان میرود. و در نتیجه آنها هیچگونه حرف شنوی نسبت به والدین از خود نشان نمیدهند. و این انتقامی است برابر پایمال شدن شخصیت خود که از ابتدا مورد هجوم قرار گرفته است.[34]
در آیین مقدس اسلام همه افراد بشر به طور عام و مسلمانان به طور خاص اعم از زن و مرد، فقیر و غنی، ضعیف و قوی، کوچک و بزرگ، عزیز و محترمند و بر اساس احادیث وارد شده، تحقیر هیچ یک از آنها جائز نیست. در ادامه به برخی شیوهها و روشهای این رفتار غیر اخلاقی اشاره خواهیم کرد.
شیوههای تحقیر
1- استهزاء و تمسخر
عبارت است از بیان کردن گفتار، کردار و یا اوصاف ظاهری و یا باطنی افراد به وسیله قول یا فعل یا اشاره و یا کنایه به گونهای که باعث خنده دیگران گردد.
در روایت هم به شخصیت نامتعادل استهزاءکنندگان اشاره شده است و در کلام امام هادی علیه السلام این فعل به جهال و نابخردان منسوب گردیده است.[35]
آنچه این عمل را منفورتر میسازد، پیامدهای نامطلوب آن به ویژه در حوزه تعلیم و تربیت است. احساس حقارت و خودکمبینی، ضعف پایههای اعتماد به نفس، احساس گناه و شرمندگی و کنارهگیری از جامعه، از جمله پیامدهای زشت تحقیر است که هر یک به تنهایی میتواند زندگی شخص متربّی را به شدت مختل و ناهماهنگ و نامنسجم سازد.
این عمل پایههای برادری را سست میکند محبت را از بین میبرد و کینه و در نهایت دشمنی را جایگزین میکند. امام صادق (علیه السلام) در این باره میفرماید:
«کسی که مردم را به مسخره میگیرد هرگز به راستی مودت و دوستی مردم (با خود) امید نداشته باشد.»[36]
2- ملامت و سرزنش
عبارت است از این که فرد را به جهت عدم موفقیت، یا انجام کار بد و یا داشتن عیب و نقص، سرزنش کنیم. این عمل هم یکی از راههای تحقیر و خرد کردن شخصیت افراد میباشد که در اسلام به شدت از آن نهی شده است. شهید مطهری در این باره میگوید:
«در بسیاری از موارد، ملامت زیاد بیشتر نفرت ایجاد میکند؛ مثلا خیلی افراد در تربیت فرزندان این اشتباه را مرتکب میشوند؛ دائما بچه را ملامت میکنند و سرکوفت میزنند... خیال میکنند با این ملامتها غیرت بچه تحریک میشود در صورتی که در این موارد اگر ملامت از حدش بگذرد، عکس العمل خلاف ایجاد میکند. روح او حالت انقباض و فرار پیدا میکند و او از نظر روحی بیمار میشود و دنبال آن کار هم مهال است که برود.»[37]
3- عیب جویی
عیب جویی مقدمهای برای استهزاء و سرزنش دیگران است که از مصادیق تحقیر به شمار میروند. این عمل اگر در قلمرو تعلیم و تربیت صورت پذیرد، پیامدهای نامطلوبی مانند سرشکستگی، تحقیر، کینه توزی، پیدایش حس انتقام و تصمیم به مقابله به مثل در فرد ایجاد میکند.
اگر مربی پیوسته در پی پیدا کردن نقاط ضعف متربیان باشد و ضعف آنان را به رخ آنها بکشد و آن را دستاویزی برای تمسخر و تحقیر آنان قرار دهد، بیگمان چیزی به جز احساس حقارت و ناکارآمدی، عدم اعتماد به نفس، آشفتگی روانی و عاطفی و یا کینهتوزی و عداوت و احساس انتقام و نیز یادگیری همان رفتار و انجام آن در برابر دیگران در پی نخواهد داشت.[38]
4- تهمت و بهتان
تهمت یعنی گناهی را با بدگمانی به کسی نسبت دادن که میتواند از مصداقهای تحقیر انسان باشد. انجام این عمل در حوزه تعلیم و تربیت، روح متربی را آزرده میکند قدرت فکر و اندیشه را از او میگیرد و آشفتگیهای عاطفی و روانی در وی پدید میآورد.
افزون بر آن، حیثیت و آبروی وی در معرض خطر قرار میگیرد و حس انتقام را در او شعلهور میسازد و از راه الگوبرداری این رفتار را فراگرفته و درباره دیگران به کار میبندد.[39]
5- ناسزاگویی
ناسزاگویی به معنای بد و بیراه گفتن و نسبتهای ناروا به دیگران دادن است. از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمودند: «بد زبانی و هرزه گویی در اسلام نیست.»
آنچه مهم است، افزون بر حرمتهای شرعی پیامدهای تربیتی این رفتار است. مربی اگر با این روش با متربیان خود برخورد کند بیگمان از دشنام و ناسزاگویی آنان در امان نخواهد ماند. افزون بر آن، آتش کینهتوزی و دشمنی نیز در دل آنها شعلهور خواهد شد و رابطهای که باید براساس عشق و محبت وصمیمیت بین مربی و متربی برقرار باشد، به نفرت و خشم تبدیل میشود.[40]
آثار تکریم به کودکان[41]
1- جلوگیری از انحراف
بیشک ریشه بسیاری از انحرافات اخلاقی جوانان هر جامعه، از محیط خانوادگی سرچشمه میگیرد، عقدههایی که در درون خانواده برای کودکان و نوجوانان ایجاد میشود، به صورت عصیانها و انحرافات اجتماعی بروز میکند.
فرزند وقتی میبیند دائما در محیط خانه به او توهین و جسارت میشود و مورد تحقیر قرار میگیرد، شخصیت او لگدکوب میشود، فکر و عقیدهی او هرگز مورد اعتنای پدر و مادر قرار نمیگیرد، مسلماً برای تأمین نیاز روحی خود به کسی که احترام و شخصیت به او میدهد، اگر چه دسته و گروههای منحرف باشند، پاسخ مثبت میدهد.
بسیاری از گروهها و باندهای انحرافی نخست از راههای شخصیت دادن به نوجوانها و جوانان کم سن و سال وارد میشوند و آنان را به سوی خود جذب میکنند.
جوان که در محیط خانه و در دامن پدر و مادر خویش شخصیت لازم را بدست نیاورده و این امر برای او بصورت عقدهای پنهانی درآمده صددرصد حاضر است برای گروه و باند خاصی، اگرچه ناخواسته و نیز خلاف اندیشهاش باشد، روزنامه فروشی کند، شبنامه پخش کند و یا در مراکز انحراف و فساد بلیط فروشی کند!
چنین انسانی که صرفاً درصدد کسب شخصیت (ولو دروغی و پوشالی) است و میخواهد نظرها را به خود جلب کند، دیگر به فکر درستی یا نادرستی اعمال خود نیست. او میخواهد عقده خود را خالی کند. او میخواهد دیگران روی او حساب کنند، از این رو چه بسا به کارهایی مثل سرقت مسلحانه، آتش زدن اموال مردم، و حتی قتل و آدم کسی اقدام نماید تا از این راه حس شهرت طلبی را تأمین کند.
2- عزت نفس و بلندی طبع
بسیار اتفاق افتاده است با افرادی برخورد میکنید که بسیار کوته بین و دون همتاند. به قول معروف صرفاً جلوی پایشان را میبینند و برای یک خواسته کم ارزش، از هر نوع چاپلوسی و تملق استفاده میکنند. غالباً اینها کسانی هستند که به اصطلاح عامیانه عزن نفس ندارند و منیع الطبع نیستند.
برخوردهای اولیه پدر و مادر در کودکی از عوامل مهم پیدایش این صفت به شمار میرود. اگر پدر و مادر از ابتدا با توهین و تحقیر کودک روحیه ذلت و زبونی را در او تزریق کنند، مسلماً در آینده نتیجهای جز این نخواهد داشت.
به عکس اگر کودک از ابتدای کودکی در دامن پدر و مادر، از نظر روحی و نیاز به شخصیت داشتن و محترم بودن، کاملاً تأمین شده باشد در آینده نیز طبعی بلند و همتی والا خواهد داشت و از عزت نفس نیز برخوردار خواهد بود. این است ثمره نیکو تربیت نمودن یک پدر و مادر دلسوز.
3- ارائه فکر و نظر
بسیار دیدهایم در یک مسئله اجتماعی راجع به مدرسه، خانه، شهر و کشور و... وقتی از افراد نظر خواهی میشود بعضی کاملاً ساکتاند و یا فقط نگاهشان به دیگران است که ببینند آنها چگونه نظر میدهند، تا آنها نیز همان را تقلید کنند. اما گروهی هستند که سعی میکنند فکر و طرح و نظری را ارائه کنند و در آن زمینه ساکت نباشند.
ریشه این دو حالت نیز به محیط خانوادگی و تربیتهای اولیه افراد برمیگردد. انسانی که از ابتدای کودکی هرگز مجال ارائه نظر و فکر نیافته است و همواره مورد سرکوب قرار گرفته، در سنین بالاتر انگیزهای برای تفکر نداشته در خود استقلالی نمیبیند و خود را وابسته به دیگران مییابد. در مقابل انسانی که در زندگی خانوادگی همواره مورد احترام بوده و به فکر و نظر او اعتنا شده است در سنین بالاتر نیز همواره انگیزهای برای بیان فکر و نظر خود دارد و هرگز احساس وابستگی به دیگران نمیکند.
4- شکوفایی نبوغ و استعداد کودک
بسیاری از کودکان به خاطر نامساعد بودن محیط خانوادگی و سرکوب دائم توسط پدر و مادر هرگز زمینهای برای شکوفائی استعدادهای خود نمییابند و از این رو شاید تا آخرعمر نیز نبوغ آنها همچنان مجهول مانده و هرگز از قوه به فعل درنیاید.
یکی از آثار مثبت شخصیت دادن به کودکان این است که آنان را وادار میکند که تمامی قوا و استعدادهای خود را به کار گیرند و نبوغ نهفته خویش را آشکار سازند.
5- اعتماد به نفس
علاوه بر مسئله عزت نفس و بلندی همت که از آثار مثبت شخصیت دادن به کودکان محسوب میشود، اعتماد به نفس و روی پای خود ایستادن در زمینههای مختلف زندگی نیز از جمله این آثار است.
اساس این اعتماد در دوران کودکی و به دست پدر و مادر پی ریزی میشود. انسان با شخصیت، خود تصمیم میگیرد و هرگز چشم امید به دیگران ندارد و در برابر دیگران هرگز زانو نمیزند. در محیط خانه و در محیط اجتماعی هرگز دچار خود باختگی در برابر بیگانگان نمیشود و برای جامعه و ملت خود نیز هویت و شخصیت مستقلی قائل است. اگر در رأس کارهای اجتماعی قرار گیرد، هرگز به بهانهای جزئی، حیثیت و شرافت خود را در برابر بیگانگان به باد نمیدهد. بلکه در هر جهت سعی در رسیدن به خودکفائی و استقلال و روی پای خود ایستادن دارد. چون طعم آزادگی و شخصیت را در کودکی آموخته است.
نتیجهگیری
از مطالب گذشته نتیجه میشود که اگر فرزندان در محیط خانواده مورد تکریم پدر و مادر باشند و از ابتدا شخصیت آنها احترام شود و غریزه حب ذات آنها به نحو صحیح و به قدر کافی ارضاء شود، این کودکان دارای روحیهای طبیعی و روانی معتدل میگردند و زبون و فرومایه بار نمیآیند و در خود احساس حقارت و پستی نمیکند. از چنین کودکی میتوان توقع اخلاق پسندیده و رفتار عادلانه داشت. در غیر اینصورت کودک، روحی شکستخورده و روانی افسرده دارد و بدون تردید این حالت درونی در خلال رفتار و گفتار کودک با وضع نامطلوبی آشکار میگردد. چنین کودکی در معرض انحرافهای گوناگون قرار میگیرد
منابع
1- قرآن کریم
2- آشتیانی، محسن و فائضی، علی، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، انتشارات روحانی، چاپ اول، قم، 1375.
3- ارگانی بهبهانی حائری، شیخ محمود، سلام در اسلام، انتشارات فیض کاشانی، چاپ سوم، بیجا.
4- امینی، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، ج2، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، چاپ اول، تهران، 1372.
5- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، نشر امیرکبیر، چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی، بیجا.
6- رشیدپور، مجید، آموزش خانواده، انجمن اولیاء و مربیان، جمهوری اسلامی ایران، چاپ سوم، تهران.
7- سادات، محمد علی، راهنمائی پدران و مادران، ج2، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، بیجا، 1374.
8- طبسی، محمد جواد، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (علیه السلام)، انتشارات تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1374.
9- غرویان، بینام، تربیت فرزند، مؤسسه انتشارات نبوی، چاپ اول، تهران، 1374.
10- فائضی، علی، جایگاه روش تنبیه در تعلیم و تربیت، انتشارات فیض کاشانی، چاپ سوم، بیجا.
11- فرهادیان، رضا، آنچه والدین و مربیان باید بدانند، انتشارات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ نهم، 1374.
12- کریمینیا، محمد علی، الگوهای تربیت کودکان و نوجوانان، ناشر مولف، چاپ اول، قم، 1375.
13- قائمی مقدم، محمدرضا، روشهای آسیبزا در تربیت، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1382.
14- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، بیروت، لبنان، 1457.
15- محمدیان، بهرام، حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، انتشارات سازمان انجمن اولیا و مربیان، چاپ اول، تهران، 1377.
16- مظاهری، حسین، تربیت فرزندان از نظر اسلام، انتشارات روحانی، چاپ سوم، قم، 1378.
17- مظاهری، علی اکبر، هشدارهای تربیتی، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ اول، قم، 1374.
---------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها
[1]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا ، حرف «ت»، شماره مسلسل 102، ج14، ص872.
[2]. همان، شماره حرف «ت»، شماره مسلسل 28، ج13، ص550.
[3]. رشیدپور، مجید، آموزش خانواده، ص11.
[4] - اسراء/70
[5]. اسراء/ 53.
[6]. فائضی، علی، جایگاه روش تنبیه در تعلیم و تربیت، ص43.
[7]. فائضی و آشتیانی، مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، ص244.
[8]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج16، ص84.
[9]. همان، ج23، ص114.
[10]. فائضی و آشتیانی، همان، ص246.
[11]. همان، ص246.
[12]. همان، ص246.
[13]. همان، ص246.
[14]. همان، ص247.
[15]. کریمینیا، محمد علی، الگوهای تربیت کودکان و نوجوانان، ص162.
[16]. ارگانی بهبهانی حائری، شیخ محمود، سلام در اسلام، ص43.
[17]. فائضی، همان، ص248.
[18]. امینی، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، ج2، ص184.
[19]. محمدیان، بهرام، حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص53-50.
[20]. امینی، ابراهیم، همان، ص184.
[21]. فائضی، همان، ص299.
[22]. سادات، محمدعلی، راهنمائی پدران و مادران، ج2، ص52.
[23]. فرهادیان، رضا، آنچه والدین و مربیان باید بدانند، ص63.
[24]. سادات، محمد علی، همان، ج2، ص53.
[25]. طبسی، محمد جواد، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (علیه السلام)، ص109.
[26]. بقره/83.
[27]. اسراء/ 53.
[28]. امینی، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، ج2، ص184-185.
[29]. مظاهری، حسین تربیت فرزندان از نظر اسلام، ص198-195.
[30]. مظاهری، حسین، همان، ص195-198.
[31]. امینی، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، ص108-106.
[32]. همان، ص106-108.
[33]. مظاهری، علی اکبر، هشدارهای تربیتی، ص72-73.
[34]. سادات، محمد علی، رفتار والدین بر فرزندان، ص51.
[35] - «الهزؤ فکاهه السفهاء و صناعه الجهال» «استهزاء و تمسخرف شوخی ابلهان و هنر انسانهای نادان است.»
[36]. همان، ص74.
[37]. همان، ص75.
[38]. قائمی مقدم، محمد رضا، روشهای آسیبزا در تربیت، ص77-78.
[39]. همان، ص80.
[40]. همان، ص83.
[41]. برگرفته از کتاب: غرویان، تربیت فرزند، ص104-108.